راهبرد فناوری یکی از اصلیترین ابزارهای مدیریت فناوری است. علیرغم وسعت پیشینه موضوع، پژوهشهای محدودی پیرامون تدوین راهبرد فناوری برای بنگاههای بزرگ و چند کسب وکاری تدوین شده است. برایناساس مقاله حاضر به مطالعه فعالیتهای تدوین راهبرد فناوری در یک سازمان اقتصادی بزرگ در کشور پرداخته است تا ضمن مستندسازی و تحلیل فعالیت های مذکور با استفاده از اسناد و مصاحبه ها، آنها را با روش های رایج مقایسه کند. براساس نتایج حاصله، گونه بندی جدیدی شامل چهار نوع راهبرد فناوری بهبودآفرین، رقابتآفرین، بازآفرین و تحول آفرین پیشنهاد شدهاند. یافتههای پژوهش نشان می دهند در سطوح مختلف سازمان، تسلط لازم بر مفاهیم مدیریت فناوری وجود ندارد و درنتیجه اغلب فعالیت های موردانتظار از هلدینگ ها برای تدوین راهبرد انجام نشده است. اگرچه فشار از بالا، دلیل اصلی تدوین راهبرد فناوری در بنگاههای زیرمجموعه بوده، عدم استمرار آن در میانمدت، منجر به پیگیری نشدن اجرای کامل و عدم ارزیابی نتایج گردیده است. همچنین فعالیتهای تدوین راهبرد فناوری زمانبر بوده، وجود برداشتهای متفاوت از مفهوم راهبرد فناوری در سطوح مختلف مشکلآفرین بوده و کاستیهای دانشی فراوانی در حوزه مدیریت فناوری وجود دارد؛ بنابراین توصیه میشود در فرایند تدوین راهبرد، رویکرد یکپارچه ای اتخاذ شود که پیاده سازی، ارزیابی نتایج و تغییر ساختارها را دربرگیرد. علاوه بر آن پیشنهاد میشود تبیین چرخه عمر، نحوه دسترسی و اکتساب فناوری ها و زمانبندی معرفی محصولات نیز موردتوجه قرار گیرد.